ادبیات تا چه زمانی هست؟
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۴۴۵۴۹
علیاصغر شیرزادی ادبیات را حاصل تخیل قدرتمند و قریحه ابداع میداند و معتقد است تا زمانی که انسان در جستوجوی معنا و کشف مناسبات پیچیده انسانی است، ادبیات هم هست.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره آینده بدون ادبیات و تأثیری که هوش مصنوعی ممکن است بر آینده ادبیات بگذارد، با تأکید بر اینکه اظهارنظر دقیق در این زمینه کار یک متخصص است و همچنین اطلاعات وسیعی از هوش مصنوعی به ما داده نشده است، اظهار کرد: کار هوش مصنوعی و امکانهایی نظیر آن، دادهپردازی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او درباره آینده بدون ادبیات نیز گفت: تا زمانی که انسان روی کره زمین است، فکر نمیکنم چنین چیزی امکانپذیر باشد؛ از زمانی که انسانها در جنگل با وسایل ابتدایی آتش روشن میکردند تا تاریکی شب را پس بزنند، یکجور قصهگویی و روایت به وجود آمد، حتی در تصاویری که در غارها ترسیم شده، سعی شده نوعی روایت و شبه قصه گفته شود. این ماجرا تا به امروز ادامه داشته است. اساساً این تفکر را که جایگزینی برای ادبیات پدید آید، بعید میدانم.
شیرزادی در ادامه بیان کرد: وجه تمایز ادبیات با دیگر امور این است که ادبیات حاصل تخیل، خلاقیت و قریحه نیرومند است. هیچ داستاننویسی بر اساس نمودار و فرمول از پیش تعیینشده، داستان نمینویسد. شاید کسانی باشند که این کار را بکنند؛ اما آن داستان به تعبیری جعلی است. داستاننویسی فرمولبردار نیست و نمیشود با نمودار مشخصی نوشت، الگوریتم معینی ندارد بلکه بر خلاقیت و تخیل نیرومند متکی است. میتوان گفت تا زمانی که انسان در جستوجوی معنا و کشف مناسبات پیچیده انسانی باشد، داستان و ادبیات وجود خواهد داشت. به نظرم داستان با یک نکته و نغمه در ذهن شروع میشود و این موضوع نویسنده را رها نمیکند تا بر قلم بیاید و شکل بگیرد که حاصل آن میشود رمان و داستان.
نویسنده «طبل آتش» و «هلال پنهان» با تأکید بر اینکه ادبیات حاصل کشف معنا و تخیل است و نویسنده با موضوعی مشخص و از پیش تعیینشده بهصورت سازوکار سروکار ندارد، اظهار کرد: ادبیات داستانی ما حدود ۱۰۰ سال سابقه دارد و روندی را پشت سر گذاشته لست، بهرغم تفاوتهایی که در شیوهها، نوع نگاه و طرز تلقی و تفکرها میبینیم، درخشانترین آثار ادبیات داستانی ما حاصل کشف معنا هستند؛ مثلاً آثار بهرام صادقی که نوعی طنز تلخ در آن دیده میشود، همواره این قابلیت را دارد که بارها بخوانید و در هر خوانش مفهوم دیگری را بیابید و درک کنید. همچنین داستانهای صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری. مثلاً داستان «نمازخانه کوچک من» گلشیری را اگر با فاصلههای زمانی بخوانید، خواهید دید مفهوم چندگانه دارد و این موضوع به روانشناسی انسان و پیچیدگی مناسبات انسانی و همواره دگرگونهپذیری انسان ولو اینکه مشهود نباشد، بازمیگردد. در هر کدام از موضوعات مورد اشاره، یک مفهوم همواره سیال وجود دارد که با گذشت زمان باز میتوانیم به آن رجوع کنیم و برداشت دیگری داشته باشیم. این موضوع حاصل چیست؟ داستان که تغییر نکرده، ما تغییر میکنیم و تجربه زیسته ما تغییر میکند.
این نویسنده خاطرنشان کرد: رمان و داستان میتواند بهصورت گسترده به هستی فردی و جمعی انسان بپردازد. کار نویسندگی نوعی کشف و خلق معناست ولو اینکه کوچک باشد. داستان و رمان مانند روشنکردن یک شمع در تاریکی است. ادبیات تعطیلبردار نیست هرچند ممکن است درخششی نداشته باشد و شمارگان کتاب کاهش داشته باشد. نوشتن برای یک داستاننویس مانند نفسکشیدن است و متوقف نمیشود.
شیرزادی درباره اینکه چرا ادبیات ادامه پیدا کند، با اشاره به اینکه ایران میراثی غنی و گرانقدر در ادبیات دارد، گفت: ما بزرگانی در ادبیاتمان داریم که بیآنکه بخواهند و تصمیمی گرفته باشند، چهرههای جهانی هستند. ادبیات یک نیاز انسانی و بشری است؛ در واقع خاستگاه ادبیات، نیاز انسان به درک متقابل از هم است و بهترین وسیلهای است که انسانها را به یکدیگر ربط میدهد و به انسانها این امکان را میدهد تا خود و دیگری را بشناسند و در مقابل هر مصیبت، توسری خوردن و به ذلت کشیدهشدن به همدلی برسند. ادبیات میتواند آدمها را از یأس و سیاهی و تاریکی رهایی بدهد. مثلاً انسانها بر پایه حکایتهایی که در «گلستان» سعدی وجود دارد میتوانند روشناییها را در درون خود پیدا کنند، همچنین این حکایتها به انسانها کمک میکند دیگران را در بدترین حالت تحمل کنند، به خرد ارج نهند و بهتدریج اندیشهورز شوند.
او در پایان یادآور شد: ادبیات به نیازهای انسان پاسخ میدهد و هیچگاه نیاز ما به ادبیات متوقف نمیشود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: آتیلا پسیانی عملیات طوفان الاقصی جشنواره سائوپولو هفته وقف جشنواره فیلم کوتاه تهران آتیلا پسیانی عملیات طوفان الاقصی باستان شناسي فلسطين زمانی که انسان هوش مصنوعی انسان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۴۴۵۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام